سه اشتباه در انتخاب مدیران اکوسیستم استارتاپی و کارآفرینی در ایران که منجر به شکست این مراکز در ماموریت خود می‌شود

 

 

بعد از چند سال‌ فعالیت، مشاوره و منتورینگ و در اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی ایران و راه اندازی و مدیریت دو کسب و کار موفق، مشاهده کردم یکی از مهمترین مسأله‌هایی که در این اکوسیستم وجود دارد انتخاب مدیران اشتباه است.

در اکوسیستم استارتاپی و کارآفرینی ایران که شامل مراکز نوآوری، شتاب دهنده ها، مراکز رشد، پارک‌های علم و فناوری و متخصصان و کارآفرینان است با معضلی بزرگ روبرو می‌شویم که انتخاب اشتباه مدیران برای این مجموعه ها است این ضعف بزرگ باعث تأثیر عمیق بر کارآفرینان جوان که به این اکوسیستم اعتماد کرده‌اند می‌شود و موجب می‌شود این مراکز قادر نباشند پتانسیل رشد کارآفرینان را به بالفعل تبدیل کنند.

اشتباه 1

انتخاب مدیری که دانش و مهارت کافی در رشته مدیریت ندارد:

مدیریت شامل دانش، مهارت‌ها و روش‌های مدیریتی مختلفی است وظیفه یک مدیر انجام دادن کار نیست، بلکه کمک کردن به دیگران در انجام کارها است وقتی سطح دانش مدیریت تخصصی او پایین باشد باعث می‌شود در کمک به کارآفرینان جوان ناتوان باشد، آن‌ها احساس می‌کنند این مرکز ارزش و بهای لازم را برایشان قائل نیست و این باعث نارضایتی و ترک آن مرکز می‌شود.

در یکی از شتابدهنده بارها مشاهده می‌کردم که مدیر آن که مشاور شتابدهنده نیز بود مفاهیم مدیریت کسب و کار را ناصحیح برای کارآفرینان جوان تشریح می‌کند و به اشتباه راهنمایی‌شان می کند. شاید تحصیل در رشته غیر مرتبط با مدیریت و کمبود دانش و مهارت او در مدیریت، عامل این موضوع بوده و چندین استارتاپی که پتانسیل رشد سریع را داشتند متوقف کرد و از بین رفتند همچنین تعداد بسیاری جوان که به دنبال کارآفرینی مبتنی بر دانش و فناوری بودند و برای مشاوره به او مراجعه می‌کردند را ناامید و سرخورده کرده بود.

اشتباه 2

مدیری که تجربه راه اندازی حداقل یک کسب و کار برای خود ندارد:

در اکوسیستم کارآفرینی ایران تعدادی از مدیران خودشان کار قابل توجهی انجام نداده اند کسب و کاری را به سرانجام نرسانده‌اند، جریان مالی ایجاد نکرده اند، واضح است مدیر اکوسیستم نوآوری و کارآفرینی که می‌خواهد دیگران را برای راه اندازی کسب و کاری که رشد سریع دارد کمک کند و پتانسیل رشد را تبدیل به بالفعل نماید لازم است از قبل خود کسب و کاری راه اندازی کرده باشد و با چالش‌ها و مرارت‌های آن آشنا باشد و کلیه مراحل راه‌اندازی کسب و کار را یک به یک پشت سر گذاشته باشد تا بتواند تیم‌های استارتاپی را راهنمایی کند و مسیر را قدری هموارتر کند

در اکوسیستم استارتاپی ایران مدیرانی که نه تنها خود هیچ استارتاپی نداشته اند بلکه حتی تا کنون یک کسب و کار ساده هم نداشته و هیچ جریان مالی ایجاد نکرده‌اند فراوان به چشم می‌خورد.

طبیعی است که تا فردی در میان گود از پس چالش‌های کاری برنیامده باشد، درک صحیحی از مرارت‌ها و استقامت‌های آن ندارد. یک مدیر اکوسیستم استارتاپی  لازم است درک عمیق و کاملی از کارآفرینی و استارتاپ و اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری داشته باشد و این درک عمیق به جز تلاش در میان گود حاصل نمی‌شود.

اشتباه 3

انتخاب مدیرانی که دچار ضعف‌های شخصیتی پنهان هستند:

سومین اشتباه در انتخاب مدیران زیست بوم کارآفرینی ایران که بارها و بارها مشاهده کردم ضعف‌های شخصیتی تعدادی از آنان است. ضعف های شخصیتی مدیران اکوسیستم استارتاپی تاثیر زیادی بر روی نحوه مدیریت آنها می‌گذارد. دادن وعده و وعیدهای غیر واقعی برای حمایت از تیم‌های استارتاپی که از ابتدا قصدی برای انجام آن‌ها وجود ندارد یکی از آن موارد است. مدیری که فقط حرف می‌زند و اقدام و عملی منجر به درآمد و ساختن جریان مالی در او مشاهده نمی‌شود مانند یک کوه سمی اجازه فعالیت مثبت به جوانان استارتاپی نمی‌دهد. مدیری که به تعهداتی که به تیم‌های کارآفرین داده، عمل نمی‌کند عامل ناامیدی و دلسردی و آسیب آنان می‌شود‌.

امضاء کردن تفاهم نامه‌های نمایشی، برگزاری جلسات بی‌نتیجه با نهادها، سازمان‌ها، افراد مطرح و شرکت‌های دیگر  که هیچ اقدامی در پی آن نیست دقیقا به ناتوانی و عجز یک مدیر در زیست بوم نوآوری و کارآفرینی برمی‌گردد که نمی‌تواند از این ظرفیت‌ها استفاده کند و جریان مالی ایجاد کند، و تنها عکس و فیلم گرفتن از جلسات امضا تفاهم نامه خوراک فضای مجازی و تبلیغاتی برای شهرت شخصی مدیر را تشکیل می‌دهند.

ضعف شخصیتی دیگر، ترجیح منافع شخصی به منافع جمعی و اعضاء آن اکوسیستم استارتاپی است، در بدترین موردی که شاهد بودم مدیر یک مرکز نوآوری که به اشتباه برای مدیریت آن مرکز انتخاب شده بود در اقدامی کاملا غیر اخلاقی و غیر حرفه‌ای در جهت منافع مالی خود با دور زدن استارتاپ عضو آن مرکز، شرکت مشتری که با زحمت و تلاش آن‌ استارتاپ جذب شده بود را از آن خود کرده و باعث شد که مشتری قرارداد خود را با استارتاپ فسخ کند و با شرکت شخصی آن مدیر قرارداد ببندد. البته نتیجه کارش، اخراج از آن مرکز نوآوری بود ولی در همان زمان کوتاه، تأثیرات منفی خود را بر اکوسیستم استارتاپی و از دست رفتن تیم‌ها گذاشته بود.

این مدیران به دلیل ضعف‌های شخصیتی خود از جذب کارآفرینان باتجربه به عنوان منتورهای خود عاجزند. واضح است که بدون داشتن منتورهای قوی، جذب تیم‌های با استعداد دشوار است. مدیران اکوسیستم کارآفرینی لازم است پیش از فرآیند انتخاب تیم‌ها، کارآفرینان و سرمایه‌گذاران باتجربه را به عنوان منتور جذب ‌کنند.

مدیری که با تیم‌های استارتاپی و بنیان‌گزارهای استارتاپ‌ها رفتار صمیمانه‌ای ندارد، مدیری که با اخم وارد مرکز شده با کسی سلام و احوالپرسی نمی‌کند و قائل به جایگاه بالاتری برای خود است، مدیری که چند بار در هفته به تیم‌ها سر نمی‌زند و جویای پیشبرد اهداف آن‌ها نمی‌شود، گزینه بسیار نامناسبی برای مدیریت در اکوسیستم استارتاپی است.

 

 

با بررسی این موارد مشخص می‌شود تا کنون مدلی برای انتخاب مدیران در اکوسیستم استارتاپی وجود نداشته، بهتر است معیارها الگوها و مدل‌هایی برای برای انتخاب این مدیران تعیین شود، چارچوبی برای گزینش مدیران قرار داده شود.

یک اصل مهم وجود دارد که اگر مدیری فقط حرف می‌زند و اقدام و نتیجه و خروجی مثبتی ندارد بدترین گزینه‌ برای مدیریت در اکوسیستم استارتاپی و پارک‌های علم و فناوری است. این سیستم نیاز به مدیرانی دارد که علاوه بر توانایی مدیریت، قابلیت‌های رهبری هم داشته باشد، پیشرو باشند و استراتژی مشخصی برای رسیدن به اهداف آن مرکز داشته باشند.

اکوسیستم کارآفرینی شبکه پویا و تعاملی بوده که به توسعه اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری منجر می‌شود یک مدیر لازم است درک صحیحی از کارآفرینان و روحیات جوانان فعال در استارتاپ‌ها داشته باشد باید بداند آن‌ها در حال خلق و ساختن و همزمان در حال یادگیری فشرده هستند، افراد مانند کلاس اول ابتدایی که معلم بالای سر تک تک دانش آموزان می‌رود و تشویقشان می‌کند نیاز به توجه و تشویق دارند، شاید سه دقیقه گفتگوی یک مدیر با تیم استارتاپی و انگیزه دادن و راهنمایی به گام بعدی، تأثیر قابل توجهی در رشد سریعتر آن تیم داشته باشد.

نویسنده: خورشید رجبی بنیان‌گزار و مدیرعامل شرکت مشاوره مدیریت مایان